جدول جو
جدول جو

معنی برف کوبی - جستجوی لغت در جدول جو

برف کوبی(بَ)
کوفتن برف و سفت کردن آن برای آماده کردن پیست اسکی جهت مسابقات و تمرین. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
برف کوبی
کوفتن برف و سفت کردن آن برای آماده کردن پیست اسکی جهت مسابقات و تمرین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برف روب
تصویر برف روب
روبندۀ برف، کسی که برف را از روی بام یا زمین می روبد، ماشین های مخصوص که در زمستان جاده ها را از برف پاک می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
شغل برف روب
لغت نامه دهخدا
(بِ رِ)
عمل کوبیدن برنج. عمل جدا کردن دانۀ برنج از پوست
لغت نامه دهخدا
(نَنْ دَ /دِ)
آنکه شغل برف روفتن دارد. کسّاح.
لغت نامه دهخدا
تصویری از برنج کوبی
تصویر برنج کوبی
کار و شغل برنج کوب، دنگ کاری، جدا کردن دانه برنج از پوست آن
فرهنگ فارسی معین